زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه
 

استغاثه محمد (قرآن)





یاد خدا در همه حال و در هر روز و در صبحگاهان و شامگان مایه بیدارى دل‌ها و کنار رفتن ابرهاى تاریک غفلت از دل آدمى است، یاد خدا همچون باران بهارى است که چون بر دل ببارد، گل‌هاى بیدارى، توجه، احساس ‌مسئولیت، روشن‌بینى و هرگونه عمل مثبت و سازنده‌اى را میرویاند.


۱ - فرمان خداوند به پيامبر



فرمان خداوند به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، استغاثه به درگاه پروردگار است:
•• «وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ؛ پروردگارت را در دل خود، از روى تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، ياد کن؛ و از غافلان مباش!».

۱.۱ - دیدگاه تفسیر المیزان



۱.۱.۱ - یاد خدا


ذکر و یاد پروردگار را به دو قسم تقسیم کرده، یکی توی دل و یکی به زبان و آهسته، آنگاه هر دو [[|قسم]] را مورد امر قرار داده، و اما ذکر به صدای بلند را مورد امر قرار نداده؛ بلکه از آن اعراض کرده، و این نه به خاطر ذکر نبودن آن است؛ بلکه به خاطر این است که چنین ذکر گفتنی با ادب عبودیت منافات دارد، دلیل این معنا روایتی است که از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) وارد شده که در بعضی از جنگ‌هایش با اصحابش طی مسافت می‌کرد تا رسیدند به بیابانی هولناک، و اتفاقا آن شب شبی تاریک بود یکی از اصحابش به صدای بلند تکبیر می‌گفت، حضرت فرمود: آن کسی را که شما می‌خوانید نه دور است و نه غایب؛ البته ناگفته نماند که این روایت نقل به معنا شده.

۱.۱.۲ - ذکر خدا با تضرع و خیفه


امر به ذکر خدای تعالی با (تضرع) و (خیفه) و در صبح و شام

۱.۱.۳ - معنی تضرع و خفیه


(تضرع) از (ضراعه) و به معنای تملق توام با نوعی خشوع و خضوع است، و (خیفه) یک نوع مخصوصی از ترسیدن را گویند، و منظور از آن، آن نوعی است که با ساحت مقدس باری تعالی مناسب است، بنابراین در معنای (تضرع) میل و رغبت به نزدیک شدن به شخص متضرع الیه، و در معنای (خیفه) پرهیز و ترس و میل بدور شدن از آن شخص نهفته است، پس مقتضای اینکه ذکر را توصیف کرد به دو وصف تضرع و خیفه، این است که آدمی در ذکر گفتنش حالت آن شخصی را داشته باشد که چیزی را هم دوست دارد و به این خاطر نزدیکش می‌رود و هم از آن می‌ترسد و از ترس آن به عقب برگشته و دور می‌شود، و خدای سبحان هرچند خیر محض است، و شری در او نیست، و اگر شری به ما می‌رسد از ناحیه خود ماست، ولیکن خدای تعالی ذوالجلال و الاکرام است، هم اسماء جمال را دارد که ما و هر چیزی را به تقرب به درگاهش دعوت نموده و به سویش جذب می‌کند، و هم دارای اسماء جلال است که قاهر بر هر چیز است، و هر چیزی را از او دفع و دور می‌کند، پس ذکر شایسته او که دارای همه اسمای حسنی است به این است که مطابق با مقتضای همه اسمائش بوده باشد، چه اسماء جمالیه او و چه اسماء جلالیه‌اش (نه اینکه تنها بر طبق اسماء جمالیه‌اش باشد) و این صورت نمی‌گیرد مگر اینکه تضرعا و خیفه و رغبا و رهبا باشد.

۱.۱.۴ - مراد از بالغدو و الاصال


(بالغدو و الاصال) ظاهر این جمله این است که قید جمله (و دون الجهر من القول) باشد و در نتیجه تنها ذکر قولی است که به دو قسم ذکر در صبح و ذکر در شام تقسیم می‌شود نه ذکر قلبی، آن وقت با بعضی از فرائض یومیه نیز تطبیق می‌کند.

۱.۱.۵ - مراد از و لا تکن


(و لا تکن من الغافلین) این جمله تأکید امر به ذکر در اول آیه است، و در آن از خود غفلت، نهی نکرد؛ بلکه از داخل شدن در زمره غافلان نهی فرمود، و مقصود از غافلان آن کسانی هستند که غفلت در ایشان مستقر شده.
با این بیان روشن می‌شود آن ذکر مطلوبی که در این آیه به آن امر شده، عبارت است از: اینکه انسان ساعت به ساعت و دقیقه به دقیقه به یاد پروردگارش باشد، و اگر احیانا غفلت و نسیانی دست داد، مجددا مبادرت به ذکر نموده و نگذارد که غفلت در دلش مستقر گردد، و در آیه بعدی نیز دلالت بر این معنا هست؛ و به‌زودی خواهد آمد.
پس آنچه که از آیه استفاده می‌شد، استمرار بر ذکر خدا در دل است، در حالت تضرع و خیفه، ساعت به‌ ساعت و ذکر به زبان در صبح و شام.

۲ - پانویس


 
۱. اعراف/سوره۷، آیه۲۰۵.    
۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۰۰، ترجمه موسوی همدانی.    
۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۸، ص۵۰۰، ترجمه موسوی همدانی.    


۳ - منبع



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۶۴، برگرفته از مقاله «استغاثه محمد».    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.